سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به صاحب دانش بگو عصایی از آهن و کفشی آهنین برگیرد و دانش را بجوید، تا آنکه عصا بشکند و کفشها پاره گردد . [داود علیه السلام]

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

ابن تیمیه پدر محمد را کافر میداند شنبه 86 اسفند 25  1:50 صبح

ابن تیمیه ، پدر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم را کافر می ‌داند :

 

وی در کتاب مجموع الفتاوی می‌نویسد :

 

التوسل بدعائه - اى النبى - وشفاعته ینفع مع الایمان به، واما بدون الایمان به فالکفار والمنافقون لا تغنى عنهم شفاعه الشافعین فى الاخره، ولهذا نهى عن الاستغفار لعمه وابیه وغیرهما من الکفار !.

 

توسل به دعای او – یعنی پامبر اسلام – و شفاعت وی در صورت ایمان به او ، فایده می دهد ؛ اما اگر به وی ایمان نداشته باشد ( خیر ؛ فایده نمی دهد ) ؛ پس شفاعتِ شفاعت کنندگان ، کافران و منافقان را در آخرت فایده نمی دهد ؛ و به همین جهت رسول خدا از استغفار برای  عمو و پدرشان و دیگر کفار منع شدند !

 

و در ادامه می‌گوید :

 

وقد یدعو - اى النبى - لبعض الکفار بأن یهدیه اللّه او یرزقه، فیهدیه او یرزقه، کما دعا لأمّ أبى هریره حتى هداها اللّه ! . وکما دعا لدوس - قبیله ابى هریره - فقال: «اللهم اهد دوسا وائت بهم» فهداهم اللّه ! .

 

 مجموع الفتاوى ، ج1 ،‌ ص145 و التوسل والوسیلة ‌، ص 7.

 

و گاهی رسول خدا برای بعضی از کفار دعا می کرد که خداوند او را هدایت نماید ؛ یا به او رزق دهد ؛ همانطور که برای مادر ابو هریره دعا کردند تا خدا او را هدایت نماید!

 

آیا مقام پدران ابوهریره نزد خداوند ، از مقام پدران  پیامبر گرامی و خاتم رسولان، کم ارزش‌تر بوده است ؟ ما قصد نداریم به صورت مفصل ایمان پدران انبیاء را ثابت کنیم ؛ بلکه فقط به صورت مختصر به این مطلب خواهیم پرداخت .

 

فخر رازی ، مفسر پر آوازه  اهل سنت در اثبات این که آزر عموی حضرت ابراهیم بوده نه پدرش می‌نویسد :

 

أن آباء الأنبیاء ما کانوا کفارا ویدل علیه وجوه : منها قوله تعالى : * ( الذی یراک حین تقوم * وتقلبک فی الساجدین ) * ( الشعراء : 218 ، 219 ) . قیل معناه : إنه کان ینقل روحه من ساجد إلى ساجد وبهذا التقدیر : فالآیة دالة على أن جمیع آباء محمد علیه السلام کانوا مسلمین .

 

به درستی که پدران انبیا ، کافر نبوده اند . و دلیل های بسیاری بر این مطلب ، دلالت می کند :

 

یکی از آن ها کلام خداوند است که :" کسی که تو را در هنگام ایستادن می بیند ؛ و گردش تو را در بین سجده کنندگان" ؛ گفته شده است که معنی این آیه  آن است که روح رسول خدا از سجده کننده ای به سجده کننده ای منتقل می گردید . و با این فرض ، تمامی اجداد رسول خدا علیه السلام مسلمان بوده اند .

 

و در ادامه می‌گوید :

 

ومما یدل أیضا على أن أحدا من آباء محمد علیه السلام ما کان من المشرکین قوله علیه السلام : " لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلى أرحام الطاهرات " وقال تعالى : * ( إنما المشرکون نجس ) * ( التوبة : 28 ) وذلک یوجب أن یقال : إن أحدا من أجداده ما کان من المشرکین .

 

تفسیر الرازی - الرازی - ج 13 - ص 39 .

 

و نیز از دلیل هایی که دلالت می کند یکی از پدران رسول خدا مشرک نبوده است ، کلام خود ایشان است که فرمودند : دائما از اصلاب مردان پاک به رحم زنان پاک منتقل می شدم ؛ و خداوند فرموده است که " مشرکین نجس هستند ) و این دلیل ، لازم می کند که چنین گفت : که یکی از اجداد رسول خدا مشرک نبوده است .

 

و آلوسی نیز در این باره می‌گوید :

 

قال الآلوسی: أنّه لیس فى آباء النبی صلى اللّه علیه وسلّم کافر أصلا لقوله (ع) «لم أزل انقل من اصلاب الطاهرین الى ارحام الطاهرات». والمشرکون نجس، وتخصیص الطهارة بالطهارة من السفاح لا دلیل له یعول علیه والعبرة لعموم اللفظ لا لخصوص السبب. وقد ألّفوا فی هذا المطلب الرسائل واستدلّوا له بما استدلوا والقول بأنّ ذلک قول الشیعة کما ادعاه الإمام الرازی  ناشیء من قلّة التتبع .

 

تفسیر الآلوسی ، ج7 ،‌ ص195.

 

آلوسی گفته است : در بین پدران رسول خدا کافر نبوده است ؛ زیرا خود ایشان فرموده اند : دائماً از صلب مردان پاک به رحم زنان پاک منتقل می شدم ؛ و مشرکین نیز نجس می باشند ؛ و اینکه بگوییم مقصود از اصلاب پاک و ارحام پاک ، پاک از زنا است ، این دلیلی ندارد که بر آن تکیه شود . و آنچه مورد توجه است عام بودن لفظ است ( که فرموده اند اصلاب پاک ) نه جهتی خاص ؛ و در این زمینه مقالات نوشته اند و به دلایل بسیاری استدلال کرده اند و اینکه ما این نظر را تنها نظر شیعه بدانیم – همانطور که فخر رازی ادعا کرده است - ناشی از کمی جستجو است .

 

از این‌ها که بگذریم ،‌ صالحی شامی در سبل الهدی والرشاد می‌نویسد :

 

وسئل القاضی أبو بکر بن العربی أحد الأئمة المالکیة رحمه الله تعالى عن رجل قال : إن أبا النبی صلى الله علیه وسلم فی النار . فأجاب : بأن من قال ذلک فهو ملعون لقوله تعالى : ( إن الذین یؤذون الله ورسوله لعنهم الله فی الدنیا والآخرة ) قال ولا أذى أعظم من أن یقال عن أبیه : إنه فی النار .

 

سبل الهدى والرشاد - الصالحی الشامی - ج 1 - ص 260 .

 

و از قاضی ابو بکر بن عربی یکی از ائمه مالکیه در مورد شخصی سوال شد که می گوید : پدر رسول خدا صلی الله علیه وسلم در آتش است ؛ پس پاسخ داد ، هر کس چنین گوید ملعون است ؛ زیرا خداوند فرموده است که : بدرستیکه کسانیکه خدا و رسولش را آزار می دهند خداوند ایشان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است ؛ و اذیتی از این بزرگتر نیست که در مورد پدر ایشان بگوییم که در آتش است !!!

 

و این روایت ملعون بودن و کفر کسانی را ثابت می‌کند که اعتقاد دارند ، پدران پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم کافر بوده‌اند .

 


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

اهانات ابن تیمیه به آل رسول (ع) شنبه 86 اسفند 25  1:48 صبح

اهانت های ابن تیمیه به خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم

 

یکی از خصلت‌های بارز ابن تیمیه ، مخالفت و دشمنی علنی با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و به ویژه با امیر المؤمنین علیه السلام است . وی در موارد بسیاری به امیر المؤمنین ، حضرت زهرا و سایر اهل بیت جسارت کرده است که بنده به چند مورد اشاره می‌کنم ؛ البته قبل از ورود به بحث‌ ، باید معنا و حکم « ناصبی » را از دیدگاه اهل سنت روشن کرد تا معلوم شود که آیا می‌توان به ابن تیمیه ناصبی گفت یا خیر .

 

زبیدی در تاج العروس می‌نویسد :

 

النواصب ، والناصبیة ، وأهل النصب : وهم المتدینون ببغضة سیدنا أمیر المؤمنین ویعسوب المسلمین أبی الحسن علی بن أبی طالب ، رضی الله تعالى عنه وکرم وجهه ؛ لأنهم نصبوا له ، أی : عادوه .

 

تاج العروس ،‌ ج2 ،‌ ص436 ، ماده «نصب» .

 

نواصب و ناصبیة و اهل نصب : ایشان کسانی هستند که دین خود را بر دشمنی سرور ما امیر مومنان و پادشاه مسلمانان ابو الحسن علی بن ابی طالب رضی الله عنه وکرم الله وجهه است ؛ زیرا ایشان نسبت به وی نصب دارند ؛ یعنی با وی دشمنی دارند .

 

و ابن حجر عسقلانی می‌نویسد :

 

والنصب، بغض علی وتقدیم غیره علیه .

 

مقدمة فتح الباری ، ص460 .

 

نصب بغض علی است و مقدم کردن غیر او( معاویه) بر او .

 

و حسن بن فرحان مالکی ، از علمای عربستان می‌نویسد :

 

النصب فهو کل انحراف عن على واهل البیت سواء بلعنه أو تفسیقه ، کما کان یفعل بعض بنى أمیة أو بالتقلیل من فضائله کما یفعل محبّوهم أو تضعیف الأحادیث الصحیحة فی فضله أو عدم تصویبه فی حروبه أو التشکیک فى شرعیّة خلافته وبیعته أو المبالغة فى مدح خصومه ، فهذا وأمثاله هو النصب .

 

نحو إنقاذ التاریخ الإسلامی ، ص 298، الناشر مؤسسة الیمامة الصحفیّة ، الاردن ، ط . 1418 هجریة .

 

نصب عبارت از هرگونه انحرافی از علی و اهل بیت است ؛ و فرقی ندارد با لعن کردن ایشان باشد یا با فاسق دانستن ایشان - همان کاری که عده ای از بنی امیه انجام می دادند – و یا با کوچک کردن فضائل ایشان – همان کاری که دوست داران ایشان (بنی امیه) انجام می دهند – یا تضعیف کردن روایات صحیح که در مدح آنان وارد شده  و یا اعتقاد این که علی در جنگ ها (جنگ جمل، صفین و نهروان) اشتباه کرده است  یا شک کردن در مشروعیت خلافت امیر مومنان و بیعت با آن حضرت  و یا مبالغه کردن در مدح دشمنان ایشان ، پس این موارد و مشابه آنها ، نصب محسوب می شود.

 

و در باره حکم ناصبی نیز ابن حبان از علمای بزرگ اهل سنت نوشته است :

 

أن رسول  الله (صلى الله علیه وآله وسلم) قال : والذی نفسی بیده لا یبغضنا أهل البیت رجل إلا أدخله الله النار .

 

صحیح ابن حبان‌، ج15 ص435 .

 

رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند : قسم به کسی که جانم در دست اوست ، هیچ کس ما اهل بیت را  دشمن نمی دارد ، مگر اینکه خداوند او را در آتش وارد می کند .

 

حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت می‌نویسد :

 

هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه .

 

المستدرک: ج3 ص162، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ط1 سنة 1990، دار الکتب العلمیة – بیروت .

 

این روایت طبق شرائط مسلم ( برای صحت حدیث) صحیح است ولی ایشان ( بخاری و مسلم ) آن را ( در کتابهای خود) نیاورده اند .

 

و البانی از علمای معاصر وهابی نیز این روایت را در سلسله احادیث صحیحه آورده است .

 

السلسلة ، ج5 ص643، مکتبة المعارف – الریاض .

 

و نیز روایات بسیاری وجود دارد که دلالت می‌کند ، کسی که بغض اهل بیت پیامبر را در دل داشته باشد ، قطعاً در حلال زاده بودن او باید شک کرد . از جمله حافظ حموینی در کتاب فرائد السمطین می‌نویسد :

 

عن زید بن یثیع قال سمعت  أبا بکر الصدیق یقول: قال: رأیت رسول اللّه (ص) خیّم خیمة وهو متکئ على قوس عربیّة، وفی الخیمة علی وفاطمة والحسن والحسین فقال: «معشر المسلمین أنا سلم لمن سالم هل الخیمة، حرب لمن حاربهم، ولی لمن والاهم، لا یحبّهم إلاّ سعید الجد طیب المولد، ولا یبغضهم إلاّ شقی الجد ردیء المولد»، فقال رجل یازید أ أنت سمعت منه؟ قال: أی وربّ الکعبة.

 

فرائد السمطین ، ج2 ، ص40 ، ح 373 و المناقب ، الخوارزمی ، ص 297 ، ح 291 (211) و جواهر المطالب ، محمد بن الدمشقی الشافعی ، ج1 ، ص174 .

 

زید بن یثیع می‌گوید از ابو بکر ، شنیدم که می گفت : در یکى از  روزها ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله سراپرده‏اى برپا کرده بود و خود به کمان عربى تکیه زده و على و فاطمه و حسنین علیهم السّلام در زیر خیمه قرار داشتند ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به مسلمانان فرمود : اى گروه مسلمانان ! من سازگارى دارم با کسى که با این سراپرده نشینان من سازگارى دارد . و نبرد مى‏کنم با هر کسى که با ایشان نبرد کند . و دوست مى‏دارم هر کسى را که آنان را دوست بدارد ؛ دوست نمى‏دارد اینان‏ را مگر آن کسى که نیاى او از نیکبختى برخوردار و نطفه‏اش از آلودگى پاک باشد و دشمن نمى‏دارد اینان را مگر آن کسى که نیاى او دچار بدبختى گردیده و نطفه‏اش ناپاک و آلوده به پلیدى است‏ .

 

و نیز ابن مردویه می‌نویسد :

 

عن عبد الله بن أحمد بن حنبل ، عن أحمد ، قال : سمعت الشافعی یقول : سمعت مالک بن أنس یقول : قال أنس بن مالک : ما کنا نعرف الرجل لغیر أبیه إلا ببغض علی ابن أبی طالب .

 

مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) - أبی بکر أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی - ص 76 .

 

عبد الله بن احمد بن حنبل از پدرش نقل کرده ست که گفت : از شافعی شنیدیم که می‌گفت : از مالک بن أنس شنیدم که می‌گفت : أنس بن مالک گفت : ما هیچ فردی را به غیر پدرش ملحق نمی‌کردیم ، مگر این که بغض علی بن أبی طالب علیه السلام را در دل داشت .

 

یعنی معیار و میزان در حلال زاده بودن و یا حرام زاده بودن ، حب و بغض علی بن أبی طالب علیه السلام است . هر کسی علی را دوست دارد ، قطعاً حلال زاده است و کسی که با علی دشمنی می‌کند و کینه او را در دل دارد ، قطعاً حرام زاده است . روایات در این باره در منابع اهل سنت از ده‌ها مورد نیز می‌گذرد ؛ اما فقط به همین دو روایت اکتفا می‌کنیم .

 

با توجه به نکات یاد شده اینک می پردازیم به برخی از سخنان ابن تیمیه در رابطه با پیامبر گرامی (ص) و حضرت امیر و اهل بیت علیهم السلام.

 

 

 


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

تکفیر علی (ع) یکشنبه 86 اسفند 12  12:13 عصر

شباهت وهابیها به خوارج

از نظر محققان، مسلک وهابیت‏شباهت زیادى با مسلک خوارج دارد و چنین مى‏نماید که کیش وهابى ادامه تاریخى فکر خارجیگرى و اندیشه خوارج است. و مى‏دانیم که فرقه خوارج در جنگ صفین از جریان حکمیت پیدا شد که خود داستان مفصلى دارد ریشه اصلى و پایه اعتقادات خوارج را چند چیز تشکیل مى‏دهد:

1- تکفیر على علیه السلام و عثمان و معاویه و اصحاب جمل و اصحاب تحکیم، به‏طور کلى کسانى که به حکمیت رضا دادند.

2- تکفیر کسانى که قائل به کفر کسانى که یادآور شدیم، نباشند.

3- ایمان تنها عقیده قلبى نیست، بلکه عمل به اوامر و ترک نواهى، جزء ایمان است.

4- وجوب قیام و شورش بر ضد حاکم وامام ستمگر (5) .
نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

اولین قربانی وهابیت جمعه 86 اسفند 10  12:36 عصر

توافق محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود براى کشتن مسلمانان

سرانجام پسر عبدالوهاب از «عیینه‏» بیرون رانده شد و به سال‏1160 به شهر «درعیه‏» رفت (همان شهرى که مرکز مسیلمه کذاب‏بود) و در خانه مردى به نام «عبدالله بن سویلم‏» فرود آمد ودر آن موقع حکمران این سرزمین «محمد بن سعود» (جد آل سعود)از قبیله «عنیزه‏» بود، محمد بن سعود زنى داشت‏به نام‏«موصى‏» دختر «ابى وحطان‏» از آل کثیر که زنى با تدبیر وخردمند بود، این زن از وضع شیخ اطلاع یافت و به محمد، شوهر خوداظهار داشت که این مرد غنیمتى است که خدا به تو فرستاده، مقدم‏او را گرامى بدار و در بزرگداشت وى کوشا باش و یارى او راغنیمت‏شمار.

ابن سعود پیشنهاد زن خود را پذیرفت و در خانه عبدالله بن‏سویلم به دیدن شیخ رفت و به عزت و نیکى به او مژده داد، شیخ‏نیز قدرت و تسلط بر همه بلاد نجد را به وى بشارت داد و درباره‏روش پیامبر(ص) و اصحاب آن حضرت در امر به معروف و نهى از منکرو جهاد در راه خدا سخن گفت و همچنین به او یادآور شد که هربدعتى گمراهى است و این که مردم نجد بدعتهائى بکار مى‏برند، ومرتکب ظلم مى‏شوند و دچار اختلاف و تفرقه هستند.

محمد بن سعود، سخنان شیخ محمد را به مصلحت‏خود تشخیص داد وآنها را پذیرفت و به وى اطمینان داد که به یاریش برخواهد خاست‏و بامخالفان، جهاد خواهد کرد ولى به دو شرط: یکى آن که وقتى‏کارها رو به راه شد، شیخ از او جدا نشود و با دیگرى رابطه‏برقرار نکند. دوم این که مجاز باشد خراجى را که همه‏ساله ازاهل درعیه، دریافت مى‏دارد، بازهم دریافت کند. شیخ شرط اول راپذیرفت و درباره شرط دوم گفت: امید است‏خداوند فتوحات و غنائم‏بسیارى بیشتر از خراج درعیه نصیب تو گرداند (1) . بدین ترتیب‏محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود در مورد جنگ با مخالفان وامر به معروف و نهى از منکر و اقامه شعائر دین (طبق عقایدخود) با یکدیگر بیعت کردند.

بعضى از مستشرقین مثل «فیلیپ حتى‏» (2) و «گلدزیهر» (3) وبرخى دیگر گفته‏اند: محمد بن سعود پسر خود عبدالعزیز را دامادشیخ ساخت و اگر این امر صحیح باشد، موجب رابطه نزدیکترى میان‏آن دو گردید و این عهد و پیمان میان آل سعود و عائله‏عبدالوهاب تا به امروز همچنان استمرار دارد و روابط فامیلى‏نیز همچنان میان آنها در جریان است (4) .

عثمان بن معمر نخستین قربانى این توافق

گفتیم که «عثمان بن معمر»، امیر عیینه، شیخ را از آن شهربیرون کرد، اما وقتى «محمد بن سعود»، امیر درعیه به یارى‏شیخ شتافت و با یکدیگر بیعت کردند و کار او بالا گرفت، عثمان‏از کار خود به شدت پشیمان شد و به این فکر افتاد که شیخ محمدرا دوباره به «عیینه‏» برگرداند و بدین منظور با جمعى ازیاران خود، به درعیه رفت و شیخ را به بازگشت‏به عیینه، ترغیب‏کرد، اما شیخ بازگشت‏خود را موکول به اجازه «محمد بن سعود»نمود، محمد هم به هیچ‏وجه به این امر راضى نشد و عثمان به‏عیینه باز گشت درحالى که سخت پشیمان و بیمناک بود (5) .

طولى نکشید شیخ محمد حکم کفر عثمان بن معمر را صادر کرد وگفت: «ان عثمان بن معمر مشرک کافر» و دو نفر را مامور کشتن‏او نمود، آن دو نفر در نماز جمعه شرکت کردند و پس از پایان‏نماز او را در محراب مسجد در ماه رجب سال 1163 به قتل‏رساندند، روز بعد محمد بن عبدالوهاب به عیینه آمد و «مشارى‏بن معمر» را که از پیروانش بود، به عنوان حاکم عیینه تعیین‏کرد (6) .

با این که «عثمان بن معمر» همیشه کمک مردم درعیه بود و باتزویج کردن دخترش با «عبدالعزیز بن محمد» با سعودیها روابطنزدیکترى برقرار کرده بود و از این دختر فرزندى به دنیا آمده‏به نام «سعود» که در عصر او و هابیها به اوج قدرت رسیدند،ولى شیخ اولین کارى که کرد، عثمان را به بهانه این که کافرشده، به قتل رساند و شخصا به «عیینه‏» رفت و دستور داد قصرآل معمر را با خاک یکسان کردند (7) .

حال نمى‏دانیم چگونه «عثمان بن معمر» حاکم عیینه کافر و مشرک‏شده بود که در روز جمعه در محراب نماز به قتل رسید؟! در آن‏وقت که شیخ محمد به درعیه آمد و با محمد بن سعود براى کشتن‏مسلمانان توافق کرد مردم درعیه در نهایت تنگدستى و احتیاج‏بودند و براى قوت روزانه خود کار مى‏کردند و نیز در مجلس شیخ‏حاضر مى‏شدند تا به وعظ او گوش فرا دهند.

برای توضیحات تکمیلی به این سایت مراجعه کنید

http://www.balagh.net/persian/kalam/index.htm

اطلاعات کامل در این سایت


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

کشتار شیعه ، دوستی با کافر شنبه 86 اسفند 4  2:29 عصر

 این وهابی های لعنتی شیعیان را به تهمت شرک سر می برند و میکشند

ولی با آمریکا کافر دوستی میکنند

الله اکبر

تضادّ عجیب

شگفت آور این که حکومت آنها که در سایه این مذهب روى کار آمده، بى توجّه به این گفته ها با تمام کشورهاى جهان ـ از اسلامى گرفته تا غیر اسلامى ـ رابطه سیاسى، اقتصادى و فرهنگى دارد، یعنى با همه مشرکان جهان دوست است!

و از آن فراتر، تمام مکّه و مدینه را به صورت کانونى از زیباترین هتل ها براى پذیرایى از مشرکان مسلمان! که همه ساله به عنوان مراسم حج و عمره به آنجا مى آیند، درآورده اند و بهترین پذیرایى را از اهل شرک مى کنند! و این مشرکان درآمد عظیم و سرشارى براى آنها دارند.

در حالى که قرآن مجید مى گوید مشرکان نجس هستند و آنها را به مسجد الحرام راه ندهید و اگر از فقر مى ترسید، خداوند شما را به فضل خود بى نیاز مى کند، (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).(1)

راستى چرا در اینجا «مشرکان»، «موحّد» مى شوند و به عنوان ضیوف الرحمان (مهمان هاى خداوند!) مورد مهر و محبّت و استقبال قرار مى گیرند و کوچک و بزرگ، خانه هایشان را در اختیار آنان قرار مى دهند.



1. توبه، آیه 28.


نظر خود را اعلام کنید ()

نوشته شده توسط خون جگر:   وابسته به وب سایت شیعی 14 معصوم  

وهابیت ضد رحمانیت (مبارزه با وهابیت ) شنبه 86 اسفند 4  2:26 عصر

 

و هابیت ضد بسم الله رحمن الرحیم

هر کارى را با نام «رحمان» و «رحیم» که بیانگر رحمت عام و خاص خداست شروع شود.(1)

اسلامى که مى گوید حتّى مشرکان اگر براى تحقیق نزد شما آمدند آنها را پناه دهید تا آیات قرآن را بشنوند، سپس آنها را سالم به وطن خودشان برسانید (خواه اسلام را بپذیرند یا نه).(2)

اسلامى که مى گوید در برابر بدى ها نیکى کنید تا دشمنان سرسخت شما از این همه محبّت (شرمنده شوند و) دوست شما گردند.(3)

اسلامى که مى گوید: «هَلِ الدِّینُ إِلاَّ المَحَبَّةُ ; آیا دین چیزى جز محبّت است؟»(4)

آرى چنین اسلام لطیف، زیبا و پر از محبّت را آن چنان خشن نشان دادند که دوست و دشمن را از آن بیزار ساختند!

جاذبه اسلام در عصر ما آماده است که کار خودش را انجام دهد و به مصداق (یَدْخُلُونَ فِى دِینِ اللهِ أَفْوَاجاً )(5) گروه گروه مسلمان شوند، ولى اعمال این گروه خشن و متعصّب متأسّفانه سدّ راه گسترش اسلام شد و ضربه دردناکى به اسلام و مسلمین زد.

خدایا آنها را هدایت کن!



1. کُلُّ أمر ذِى بال لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ اسْمُ اللهِ فَهُوَ أبْتَرُ (تفسیر البیان، جلد 1، صفحه 461).

2. توبه، آیه 6.

3. فصّلت، آیه 34.

4. خصال صدوق، صفحه 21 (عن الامام الصادق(علیه السلام)).

5. نصر، آیه 2 .


نظر خود را اعلام کنید ()


نگاشته های وب
ابن تیمه منکر فضائل آْ ل رسول (ع)
[عناوین آرشیوشده]

پنج شنبه 103 فروردین 9

امروز:   2   بازدید

دیروز:      بازدید

منوی کاربری

صفحه اول

آشنائی با ما

ارتباط با ما

ورود به بخش مدیریت

آشنائی با ما

لوگوی وب

اوقات شرعی

وضعیت در یاهو

یــــاهـو

لوگوی دوستان



نوای ما

آرشیو مطالب

عقائد وهابی ها[8] . وهابیت و ضدیت با قرآن[6] . پرسش و پاسخ[5] . جنایات وهابیت (فیلم-عکس)[3] . سازمان ها ، شخصیت ها و تشکلات وهابی ها[3] . وهابیت و تشابهات آن با خوارج[2] .

آرشیو مطالب

جنایات
ضدیت با قرآن و سیره رسول
سازمان ها و شخصیت های وهابی
زمستان 1386

اشتراک با ما

 

طراحی قالب با وب سایت شیعی 14 معصوم

14masom.orq.ir

تعداد   112128   بازدید


 مبارزه با وهابیت*فتنه*